جدول جو
جدول جو

معنی ماخ روز - جستجوی لغت در جدول جو

ماخ روز
بازاری بوده است در بخارا، نرشخی در تاریخ بخارا آورده که به بخارا بازاری بوده است که آن را بازار ماخ روز خوانده اند، سالی دوبار هر باری یک روز بازار کردندی و ابوالحسن نیشابوری در کتاب خزاین العلوم آورده است که در قدیم پادشاهی بوده به بخارا نام او ماخ این بازار وی فرمود ساختن، (تاریخ بخارا ص 25)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماه روی
تصویر ماه روی
(دخترانه)
ماهچهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرخ روز
تصویر فرخ روز
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو بازش رای فرخ روز گشتی / زمانه فرخ و فیروز گشتی (نظامی۲ - ۲۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک روز
تصویر پاک روز
روز روشن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاک روز
تصویر چاک روز
کنایه از سپیدۀ صبح، برای مثال کنون می گساریم تا چاک روز / چو رخشان شود تاج گیتیفروز (فردوسی - ۶/۵۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماه روزه
تصویر ماه روزه
ماه رمضان، ماه نهم سال قمری، رمضان، ماه مبارک، ماه صیام، شهر الصبر، رمضان المبارک، شهر الصوم
فرهنگ فارسی عمید
(فَرْ رُ)
نام پرده ای است از موسیقی و صوتی از مصنفات باربد و به قول شیخ نظامی نام لحن بیست وهفتم از سی لحن باربد. (برهان) :
چو بازش رای فرخ روز گشتی
زمانه فرخ و فیروز گشتی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(شِ / شُ تَ / تِ)
دوخته و دوزیده شده با میخ، میخ کردگی و میخ زدگی و با میخ دوخته شده و مستحکم شده، (ناظم الاطباء)، مسمّر، (یادداشت مؤلف)،
- میخ دوز کردن، میخ زدن و محکم کردن با میخ، (ناظم الاطباء)، با میخ بر جایی استوار کردن، تسمیر، (یادداشت مؤلف) : قرالدرع قراً، میخ دوز کرد زره را، سک ّ، میخ دوز کردن در به آهن، (منتهی الارب)،
، عدیم الحرکت، (غیاث) کنایه از مضبوط و استوار، (آنندراج)، ثابت و استوار، که حرکت نتواند کرد:
گفتم رقیب از سر کویت نمی رود
گفتا کجا رود که دلش میخدوز ماست،
میرصیدی تهرانی،
- میخ دوز شدن در جایی، در آنجا متوقف شدن، کنایه است از اقامت طولانی و بیش از حد انتظار و لزوم در جایی، (از یادداشت مؤلف) :
اگر نه کوه وقار تو پافشرده بر او
چرا شده ست چنین میخ دوز جرم زمین،
صائب،
- میخ دوز کردن، ثابت و بی حرکت و ساکت نگه داشتن: بدان می مانست که وی را (آفتاب را) بر افق میخ دوز کرده اند، (رشحات علی بن حسین کاشفی)،
- میخ دوز ماندن، ساکت و آرام و پابرجا ماندن:
نک جهان در شب بمانده میخ دوز
منتظر موقوف خورشید است و روز،
مولوی
لغت نامه دهخدا
ظهر، نیمروز، وسط روز: چون بپای گرد کوه رسید میان روزی چهارپایان در غله ها سرگشاده کردند، (تاریخ جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
میانۀ روز. (آنندراج). کنایه از ظهر است. نیمروز
لغت نامه دهخدا
(خُ نِ)
کنایه از آفتاب عالمتاب است. (برهان قاطع) (آنندراج). آفتاب. (شمس اللغات) :
برنده ناخنۀ چشم شب به ناخن روز
کننده ناخن روز از حناء صبح خضاب.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تاریخ، سال و مه، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، مخفف آن ’مه روز’ لغهً به معنی حساب روز و ماه و توسعاً حساب سال، (حاشیۀ برهان چ معین) : فقال ان لنا حساباً نسمیه ’ماه روز’ ای حساب الشهور و الایام، (آثار الباقیه ص 29)، و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ زَ / زِ)
به معنی رمضان است. (انجمن آرا) (آنندراج). رمضان. ماه صیام. شهر الصبر. شهراﷲ المبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ماه روزه درآمد و امیر روزه گرفت به کوشک نو. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 532). و ماه روزه درآمد روزه بگرفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 45).
ز ماه روزه به ماه من اندر آمد تاب
برفتش آتش رخسار تابناک به آب.
مختاری (از انجمن آرا)
- عید ماه روزه، عید فطر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- امثال:
همین دو سه روزه تا عید ماه روزه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به روزه و رمضان شود
لغت نامه دهخدا
(زَ/ زِ)
تاریخ و آن را سال مه نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). به معنی سال مه باشد که به عربی تاریخ گویند و آن حساب نگاه داشتن سال و ماه و روز است. (برهان). به معنی روز ماه است که نوشته شده که مأخذ تاریخ عربی گردیده است و آن را سال و مه نیز گویند. (انجمن آرا) (از آنندراج). سال مه و تاریخ و نگاهداری حساب سال و ماه و روز و تقویم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
میخواست (امیر شیخ حسن ایلکانی) که از بغداد بیرون آید و متوجۀ قلعۀ کاخ روم گردد، دلشاد خاتون و خواجه سرجان و قراحسن و جمال الدین ماماق مانع شدند. (ذیل جامع التواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 178)
لغت نامه دهخدا
روز روشن:
چنان کن که چون بردمد پاک روز
پدیدآید از چرخ گیتی فروز،
فردوسی،
نیاسود تیره شب و پاک روز
همی راند تا پیش کوه اسپروز،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
ستور رو راه مال رو. راهی که از آن چارپایان (اسب و استر و خر) عبور کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مه روز
تصویر مه روز
روزماه روزمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماه روزه
تصویر ماه روزه
ماه صیام، رمضان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاد روز
تصویر شاد روز
خوشبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک روز
تصویر پاک روز
روز روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال رو
تصویر مال رو
((رُ))
راه باریکی که در اثر رفت و آمد چهارپایان درست شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرخ روز
تصویر فرخ روز
نام لحنی از سی لحن باربد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماه روزه
تصویر ماه روزه
((زِ))
حساب سال و ماه و روز، تاریخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاد روز
تصویر زاد روز
تاریخ تولد، تولد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
Fashionable, Trendy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
à la mode
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
na moda, moderno
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
modisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
modny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
модный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
модний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
modieus, trendy
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
de moda
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مد روز
تصویر مد روز
alla moda
دیکشنری فارسی به ایتالیایی